پیغام مدیر : قارقار کلاغ رو دوست دارم ! چون با تمام اعصاب خوردی که میاره آدم رو از خواب بیدار می کنه ! بهتر از هر خروسی ...
زندگی بالا پایینی زیاد داره , زیاد این ور اونورت میندازه ...
دلت و بازی میده , خودت و یازی میده , زندگی تو بهم میریزه و دوباره درستش میکنه ...
خیلی چیزا فراموش میشن ! کاش دست خود آدم بود که چی رو از یاد ببره و چی و هیچ وقت از خاطرش نبره ! باحال میشد نه ؟
خدایا ! به قرآنی که تو شب قدر نازل کردی قسمت میدم ! به فرق شکافته ی علی قسمت میدم ! نکن اینجوری با من ... نمیتونم خدا ! تحمل ندارم !!!
عذابم دادی ! فکر کردم آتش بس دادی ! نگو تازه اولشه ... میخوای آتیشش و بیشترم بکنی ...
اعصاب درست حسابی واسم نمونده ... هی دارم آزارش میدم ! ناخواسته ! همش خاطرات جلوی چشمامه ! هر کلمه ای که میگه یه چیزی از گذشته رو میاره جلوی چشمم ! داغون میشم , اصلا نمیفهمم چیکار کنم! مغزم یخ زده .. هرچی هم ها !!! میکنم یخش باز بشه نمیشه که نمیشه ... دیگه نفسمون از جای گرم بیرون میاد
داره از خودم بدم میاد ! هی میزنم زیر حرفام ! نمیخوام سختی ببینه , اذیت بشه , دلش بشکنه ... ولی ....
امیدوارم تو این رمضان آدم بشم ! بسه حماقت ! بسه خوابه خرگوشی ! میدونم مسیرم اشتباه و راه درست و نمیرم ... یکی پیدا بشه بگه چرا ؟